دلنوشته و متن ادبی

شما میتوانید شعر و متون ادبی را ببینید

دلنوشته و متن ادبی

شما میتوانید شعر و متون ادبی را ببینید

مردی وارد دارو خانه شد وگفت:کرم زد سیمان داری؟

متصدی دارو خانه با لحنی تمسخر آمیز گفت:بله که داریم کرم ضد تیر آهن و آجر هم داریم حالا خارجی میخوای یا ایرانی؟

مرد نگاهی به دستانش کرد و گفت:از وقتی کارگر ساختمان شدم دستانم زبر شده و نمیتوانم دخترم را نوازش کنم.اگه خارجیش بهتره خارجی بده.

لبخندی روی لبان متصدی یخ زد.

چه حقیر و کوچک است آن کس که به خود مغرور است و بر مسند قضاوت می نشیند.....

کاش بدانیم انسانیت و تقواست که سرنوشت ساز هستند.....

چون جایگاه شاه و گدا_دارا و ندار همه قبر است

فریبا محبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی